برخی افراد بهمحض اینکه با مشکلی روبهرو میشوند، ارتباطشان با خداوند ضعیفتر شده، از حداقل لازم برای تداوم حیات روحی نیز کمترمیشود. این در حالی است که در چنین شرایطی ما به ارتباط بیشتر برای تقویت و تسکین بیشتر نیازمندیم؛ به همین دلیل است که نه تنها مشکل خود را برطرف نکردهایم، بلکه با کاهش ارتباط، بر اندازه آن افزودهایم و توان عادی خود را تضعیف کردهایم. خداوند، مهمترین و بزرگترین منبع حمایتکننده انسان است و همین امر به انسان امید و قوت قلب میدهد. هنگام بروز سختیها و گرفتاریها انسان تصور میکند که از قلمرو حمایتی خداوند خارج شده است. این تصور احساس تنهایی و بییاوربودن را در پی دارد. کسی که در مشکلات چنین تصوری از خداوند دارد، خود را با انبوهی از مشکلات تنها و بییاور میبیند و این احساس روح ناامیدی را در پی دارد؛ درنتیجه بر اندازه تنیدگی و فشار روانی فرد میافزاید. کودک به این دلیل جدا شدن از مادر را برنمیتابد که تصور میکند دور بودن مادر سبب میشود که او دیگر پاسخگوی نیازهایش نباشد. احساس تنهایی و بییاوری، کودک را میآزارد. به مرور که کودک بزرگ میشود و درمییابد هرگاه بخواهد مادر در کنار او خواهد بود، عدم حضور فیزیکی مادر او را بیتاب نمیکند. انسانهای رشدیافته و دارای شناخت بالا نیز میدانند که خداوند همواره همراه انسان است و همین باور، به انسان امید و توان میبخشد. هجرت پیامبر خدا (ص) از مکه به مدینه یکی از پرخطرترین حوادث بوده است. پیامبر با ابوبکر شبانه از مکه خارج و روزهنگام درون غاری پنهان شدند. مشرکان قریش نیز با نیروهای خود در جستوجوی آنها تا در غارآمدند. موقعیت خوف برانگیزی بود؛ نگرانی بر ابوبکر غلبه کرد ه بود؛ اما پیامبر(ص) آرام و مطمئن بودند. ایشان برای آرام کردن ابوبکر به این واقعیت اشاره کردند که خداوند با ماست پس غمگین مباش.